نویسنده: جان شات (1)
برگردانندگان: محمدسعید ایزدی
پیروز حناچی


 

مقدمه

در حالی که احتمال دارد نبردهای بزرگ دهه‌های آتی، اقتصادی باشند، بزرگ‌ترین چالش قدرت اقتصادی ما رقابت با حاشیه اقیانوس آرام یا اروپا نیست. بزرگ‌ترین چالش قدرت اقتصادی ما در خانه ماست، جایی که هسته‌های در حال فرسودگی بسیاری از محلات میانی پیرامون مرکز شهر و پسکرانه‌های فقیر نواحی روستایی آمریکا تهدیدی برای از درون فرسوده کردن اقتصادهای منطقه‌ای پویا هستند. این همان چیزی است که قصد داریم آن را تغییر دهیم و من معتقدم که ما می‌توانیم. (الگور معاون رئیس جمهور، 6 دسامبر 1993، بوستون، ماساچوست)
دشوار است که بازآفرینی شهری را در مورد ایالات متحده تعمیم دهیم. تنوع و تداوم شرکت‌ها و بنگاه‌هایی که شهرها و مناطق آن را تعریف می‌کنند همواره از یک چشم‌انداز اروپای غربی تحسین نمی‌شوند. ایالات متحده امریکا و انگلستان تجارب طولانی در زمینه مبادلات سیاسی با کشورهای حاشیه اقیانوس اطلس و احزاب سیاسی دارند (همبلتون و تیلور (2)، 1993)، دانشگاهیان و سیاستگذاران همواره در خصوص سیاست‌هایی برای احیاء اقتصاد شهری به همراه فعالیت‌های اولیه سیاسی مشابه اجرا شده در کشورهای واقع در دو طرف اقیانوس اطلس بحث و گفتگو کرده‌اند. (کلارک، 1997 ب، ویوول، بنینگتون و گدس (3)، 1992) مناطق ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران، تعاونی‌های توسعه‌دهنده اجتماع، نواحی نیازمند به بهبود تجارت و کسب‌وکار، تعاونی‌های توسعه دهنده شهری، شراکت‌های بخش عمومی و خصوصی و ائتلاف بازآفرینی، نگرانی‌های مشابهی را در هر دو جبهه اقیانوس اطلس برمی‌انگیزند. اما در زمینه‌هایی کاملاً متفاوت عمل می‌کنند. با وجود فشار نیاز به تبادل ایده‌ها و بهترین تجارب، این مقیاس بحران شهری در آمریکاست که به نظر می‌رسد برای اروپاییان سهمگین باشد. مدارک کمی وجود دارد که نشان دهد یک رویکرد یکپارچه و منسجم بین حکومت فدرال و دولت محلی در جهت بازآفرینی شهری برقرار است تا از عهده موضوعات ساختاری برآید که فرسودگی را بر شهرهای آمریکایی تحمیل می‌کند. به نظر می‌رسد که سیاست توانمندسازی منطقه‌ای کلینتون برای شهرها در مقایسه با نیروهای ساختاری موجود در شهرهای آمریکایی ابزار ضعیفی باشد. شاید درست باشد که بگوییم ارائه سیاست شهری و اجرای آن در انگلستان منسجم‌تر، برنامه‌ریزی شده‌تر، متمرکزتر و هدایت‌شده‌تر باشد، در حالی که دامنه عمل فعالیت‌های اولیه تمرکززدایی، توسعه اجتماع و ظرفیت‌سازی در ایالات متحده بزرگ‌تر است.
این فصل موارد زیر را مورد توجه قرار می‌دهد:
-نیروهای ساختاری عمده موجود در شهرهای آمریکا و نیاز به اصلاحات دولت محلی در صورتی که شهرها اساس مؤثر و کارآمدی داشته باشند؛
-رویکرد بیل کلینتون (4) به سیاست شهری و "فعالیت پیشگام جدید توانمندسازی و اجتماعات سرمایه‌گذار (5)" که در دهه 1990 در چالش شهر مدلسازی شد؛
- توسعه اقتصادی اجتماع و تعاونی‌های توسعه اجتماع، که از مطالعه موردی واشنگتن استفاده می‌کنند؛
-توسعه شراکت‌های عمومی – خصوصی در شهرها که از مطالعات موردی نیواورلئان (6) و فورت ورث (7) استفاده می‌کنند؛
-تکامل احتمالی آتی اقتصاد محلات میانی پیرامون مرکز شهر در ایالات متحده.

مرور کلی: بررسی بحران شهری ایالات متحده

مهاجرت و شهرها

مهاجرت گسترده‌ای در حال تداوم است تا آمریکا را دگرگون سازد. در قرن 21 بسیاری از شهرهای ایالات متحده آمریکا سیاه‌پوست خواهند بود، لاتین‌ها و آسیایی‌ها نیمی از جمعیت را به خود اختصاص خواهند داد. در سال 2015 سفید پوست‌ها در ایالاتی نظیر کالیفرنیا، آریزونا، نیویورک، نوادا، نیوجرسی و مریلند در اقلیت خواهند بود (مهیندج (8)، 1996). بخش عمده دوران پس از جنگ تحت سلطه جنبش سفیدپوستان آمریکایی خارج از نواحی شهری آمریکا بوده است. پیش از این سیاهان آمریکایی به طور قابل توجهی در شهرها سکونت داشتند، تبعیض نژادی بالا بود و آشفتگی و اضطراب زندگی شهری برای سفیدپوست‌ها غیرقابل اجتناب می‌نمود. بحران شهرها در دو جبهه اقیانوس اطلس به عنوان مرکز آشفتگی به طور قابل توجه محسوس است. در انگلستان و سراسر اروپا نیاز به توسعه سیاست‌های شهری جدید و اجتناب از دنبال کردن کابوس شهری آمریکا موضوعی تکراری است. این امر را می‌توان به عنوان مثال در سال 2020 در کمپین شهر مشاهده کرد که توسط سخنگوی گروه اقلیت نیروی کار در مجلس برای دولت محلی مطرح شد. در گزارشی که اکونومیست به سبک معمول ارائه داد، آمده است:
برای بسیاری از آمریکایی‌ها ایده کالیفرنیا به عنوان آینده شهر وحشتناک است. فجایعی نظیر شورش لس‌آنجلس و رأی هیأت منصفه او.جی. سیمپسون (9) تصویری از یک جامعه با تبعیض نژادی را که در آستانه فروپاشی است پیش‌بینی کرده‌اند. ساکنین کالیفرنیا به طور فزآینده در بیرون بوم‌های قومی زندگی می‌کنند، سفیدپوست‌ها به پشت دیوارها عقب‌نشینی می‌کنند و لاتین‌ها مرزهای محلی‌شان را در شمال مجدداً ایجاد می‌کنند. یک سوم توسعه‌های مسکونی جدید در لس‌آنجلس طی سال‌های 1995 – 1990 دروازه‌ها را بسته بود.
در همان هفته، استاندارد عصر لندن (10) در گزارشی کابوس زندگی شهری واشنگتن را توصیف کرد که دیدگاه بریتانیایی‌ها را در خصوص اینکه محلات میانی پیرامون مرکز شهرهای آمریکایی مکان‌هایی هستند که می‌بایست از آنها اجتناب کرد، تأیید می‌کند. اما بسیاری از شهرنشینان آگاه هستند که تبادل سیاست‌گذاری‌ بین ایالات متحده و بریتانیا در حال افزایش است و تمایل حزب کارگر به معرفی رقابت شهرداری انگلستان نشان دهنده تبادل قدرتمند سیاست است که بین حزب کارگر بریتانیا و حزب دموکرات ایالات متحده توسعه می‌یابد. این تبادل سیاست گسترش می‌یابد تا برنامه‌های «منطقه» را منتفع سازد.
سازماندهی مجدد صنعت در ایالات متحده، محیط رقابتی در حال تغییر و تکنولوژی‌های جدید و جهانی شدن اقتصاد آمریکا، شهرها و مناطق آمریکایی را در دهه 1990 دگرگون کرده است. پرواز سفید «شهرهای حاشیه‌ای» (11) گرئو (12) (گرئو، 1997) و «ایالت – شهرهای» (13) جدید (پیرس، جانسون و هال، 1993) – حومه‌هایی که فاقد مرکز شهری منفرد هستند – را خلق کرده است. شهرهای حاشیه‌ای مستقل از شهرهای مرکزی قدیمی هستند. سفیدپوست‌ها و اقلیت‌های قومی می‌توانند بدون مراجعه به شهرهای مرکزی قدیمی در شهرهای حاشیه‌ای جدید عمل کنند. در برخی از سیستم‌های شهری، بخش تجاری مرکزی ممکن است همچنان یک واقعیت اقتصادی فعال باشد – در دیگر سامانه‌ها این بخش در جستجوی نقش جدید است – نقش عمده توریستی، به عنوان فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی، شهرهای بیرونی را جابجا کرده است. خارج از هسته‌های تجاری مرکزی، محلات میانی پیرامون مرکز شهر برای مهاجران فقیر و سفیدپوستان تهیدست می‌باشند. محلات میانی پیرامون مرکز شهر می‌توانند سرشار از حیات و سرزندگی اجتماعی و کارآفرینی باشند اما همچنین می‌توانند مکان‌های یأس و ناامیدی به وجود آورند، به ویژه در جوامعی که مزایای رفاه و پرداخت‌های دولت محلی رفته رفته کاهش می‌یابند و در معرض کاهش دسترسی به منابع و بازسازی شالوده‌ای سامانه‌های تحویل (14) قرار می‌گیرند.

توسعه اجتماع

سازماندهی و توسعه اجتماع در ایالات متحده جنبه مثبت عقب‌نشینی دولت مرکزی، محلی و فدرال و فقیر و محنت زندگی مرکز شهر است. داستین استدلال می‌کند که:
اجتماع بیش از دولت محلی سازمان‌هایی را بنیان نهاد که نماد ثروت ارزشمندی هستند که در قرن 21 بسیاری از شهروندان و سیاستگذاران را پوشش می‌دهد. عقب‌نشینی سیاستگذاران مرکزی و فدرال بیانگر پیروزی افراد و مؤسسات آزاد، مسئولیت مدنی و اعتماد به نفس است. در مغلوب ساختن دولت آنها قهرمانان مقدس – داوطلبان و سرمایه‌داران خودراه‌انداز – را تجلیل می‌کنند. این امر طنین یکپارچه‌ای را در روح آمریکایی‌ها دمید. توانمندسازی شهروندان، ایجاد اجتماع، بیشینه کردن کنترل محلی به افراد این اجازه را داد تا در یاری به یکدیگر مصمم گردند، دارایی اجتماع را محاسبه کنند، ظرفیت‌های فردی را افزایش دهند. این امر حس انجام درست امور را برانگیخت. به نظر می‌رسد که چشم‌انداز اینگونه باشد که – زمانی در آینده، به طریقی و در جایی یک شخص، یک بلوک – یک شهر – حاکمیت و اقتصاد شهری جایگزین ظهور خواهد کرد که به اندازه یک شهر صنعتی بهره‌ور و به اندازه دولت شهری مشارکتی، نوآورانه خواهد بود. (داستین، 1995، صفحه 2).
در سطح محله، توسعه اجتماع در ایالات متحده انگیزه تمرکززدایی را به پیش می‌برد و ظرفیت اجتماع‌سازی و سنت سازماندهی اجتماع ملت بهبود می‌یابد. تعاونی‌های توسعه اجتماع بر بازآفرینی و باززنده‌سازی اقتصادی تأکید دارند که گستره‌ای از خدماتی را که دولت تأمین نمی‌کند، برای ساکنین محلات میانی پیرامون مرکز شهر فراهم می‌کند. قدرت موفقیت‌های اجتماع در مقابل وقوع تغییرات ساختاری کلان و عقب‌نشینی دولت مرکزی و فدرال چیزی است که اکثر دانشگاهیان و سیاستگذاران را تحت تأثیر قرار می‌‌دهد. چشم‌انداز محله و دخالت اجتماع قابل توجه است اما اینکه خواه – ناخواه اجتماعات چندپاره بتوانند با اختلاف ساختاری بین شهرهای مرکزی و حومه‌ها بدون یک سیاست شهری فدرال قدرتمندتر مبارزه کنند، موضوع اصلی بسیاری از سیاستگذاران شهری است. برخی شهرهای آمریکایی با کاهش مالیات‌ها و کاهش نقش دولت فدرال در دهه گذشته مواجه شده‌اند و از این امر زیان دیده‌اند.

سیاست شهری فدرال

نگرانی‌های اصلی حکومت ریگان (15) و بوش (16) در دهه 1980، سیاست‌های شهری ایالات متحده نبود. کاهش تأثیر دولت فدرال یک نگرانی بود و بارنز (17) نشان می‌دهد که چگونه دولت فدرال به سادگی کارهای مشخص را متوقف یا انجام آنها را کاهش داد. (بارنز، 1990، ص 564) دولت فدرال به شهرهای بزرگ آمریکا بازگشت که دارای جمهوری خواهانی بودند که ترجیح می‌دادند از دولت‌های مرکزی حمایت کنند تا از دولت‌های شهری. رییس جمهور، بوش، که با مجمع شهری ملی در آگوست 1989 گفتگو کرد، در پایان دهه 1980 بیانیه آمریکای شهری (18) را ارائه داد. آمریکای شهری در بسیاری از جهات تصویر نامطلوبی از محلات بحران زده میانی پیرامون مرکز شهر ارائه می‌دهد. سطح بالای جرم، سطح بالای شکاف اجتماعی، تعداد بالای افراد ترک تحصیل کرده، رشد اقتصادی بسیار پایین، سطح پیشرفت بسیار پایین و سطح امید بسیار پایین را در این محلات نشان می‌‌دهد. (کاخ سفید؛ 1989 به نقل از بارنز، 1990 صفحه 562)
ملتی که جنگ علیه فقر و برنامه‌های شهرهای الگو (19) را در دهه 1960 آغاز کرده بود، در سراسر دهه 1980 همزمان با سازماندهی مجدد اقتصادی و صنعتی و عقب‌نشینی دولت فدرال در فقر فزاینده و زوال اجتماعی محلات میانی پیرامون مرکز شهرهای آمریکا دست و پا می‌زد. (دیویس، 1995) این زوال و رکود با شورش‌های لس‌آنجلس در سال 1992 آشکار شد. ضربه ناگهانی شورش لس‌آنجلس به منظور تحمیل کردن توجه بازگشت به محلات میانی پیرامون مرکز شهرهای آمریکایی و برنامه‌های مورد نیاز برای بازآفرینی آغاز شد. طی چندین هفته مؤسسه شهری واشنگتن (20) در حال گفتگو برای یک رویکرد یکپارچه جدید به سیاست شهری بود، رویکردی که مشکلات شهری را در بستر یک سیاست کلان محلی معرفی می‌کرد، سیاستی که بر سرمایه‌گذاری، اشتغالزایی و درهم شکستن موانع و مرزهای درآمدی و نژادی موجود در مرکز شهر تأکید داشت: فرصت‌های سنتی موجود در شهرها – مشاغل تولیدی، مشاغل دولتی، تحصیل خوب – در حال توقف هستند. بنابراین شهر آمریکایی که در سراسر تاریخ خود به عنوان موتور تحرک اجتماعی و اقتصادی بدون هیچگونه همتایی در دنیا مورد توجه بود، در حال تبدیل شدن به ماشینی است که نابرابری را تقویت می‌کند. (مؤسسه شهری؛ 1992؛ صفحه 1)

خلق مجدد سیاست شهری: یک طرح جدید

مناطق ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران ایده غالب بازآفرینی محلات میانی پیرامون مرکز شهر بود که نخستین بار توسط جک کمپ (21) در سال 1980 مطرح شد و نیازمند کسب مشروعیت از دولت ریگان بود. دولت تاچر (22) ایده مناطق ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران را پیش از کمپ در انگلستان اجرا کرده بود. کمپ از سوی بوش به عنوان وزیر مسکن و توسعه شهری منصوب شد، متعاقب شورش‌های لس‌آنجلس کمپ مقررات جدیدی را مطرح کرد، اما در دوره انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال 1993 از سوی بوش رد شد.
دموکرات‌ها مشغول توسعه دادن ایده مناطق ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران بودند. در سال 1992 بیل کلینتون اظهار داشت که با ایده کمپ در خصوص مناطق ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران موافقم اما من فکر می‌کنم که تصمیم‌گیری در مورد آنچه که می‌بایست انجام شود، بسیار حساس است. آنها اثرگذاری محدودی خواهند داشت مگر اینکه اقدامات ابتدایی در مقیاس ملی داشته باشید؛ من، آموزش، سلامت و صرفه‌جویی را درخواست کرده‌ام. (لیمان؛ 1993؛ صفحه 1). پس از انتخابات، دولت کلینتون مناطق رها شده ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران جمهوری‌خواه را بازبینی کرد و آنها را به مناطق توانمندسازی و برنامه و سیاست اجتماعات سرمایه‌گذار تغییر داد. "الگور" (23)، نایب رئیس، رهبر فعالیت پیشگام مناطق ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران و منطقه توانمندسازی و رییس اداره مسکن وتوسعه شهری (24) (HUD) شد، "هنری سیسنروس" (25) – نخستین شهردار اسپانیولی سان‌آنتونیو در دهه 1980- مسئول دنبال کردن برنامه سیاست شهری جدید کلینتون شد.
سیاست توانمندسازی منطقه‌ای یکی از سیاست‌های دموکراتیکی است که به همراه نقش تعاونی‌های توسعه دهنده اقتصادی ایالات متحده، شهرداران انتخابی ایالات متحده، تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع و بخش‌های توانمندسازی تجارت، توجه اخیر را در انگلستان برانگیخته است، اما همانگونه که کلارک (26) خاطر نشان کرد مشکلات شهری ایالات متحده ریشه در سیستم بسیار متفاوت دولت چندپاره و اختیارات قانونی مالی دارد. در انتقال ایده‌های سیاست به درک زمینه بسیار متفاوتی نیاز داریم که شهرهای آمریکایی می‌بایست در آن زمینه عمل کنند. این زمینه متفاوت تأثیر قابل توجهی را بر فرآیند بازآفرینی شهری وارد می‌کند.

مناطق مورد توانمندسازی و اجتماعات سرمایه‌گذار

رییس جمهور کلینتون در 10 آگوست 1993 قانون تلفیق بودجه مختلط را امضا کرد. وی تعیین دوازده منطقه را جهت توانمندسازی (شش منطقه شهری تعیین شده توسط وزیر مسکن و توسعه شهری و شش منطقه روستایی تعیین شده توسط وزیر کشاورزی) را پیش‌بینی نمود. قرار بود که تعیین این مناطق از طریق رقابت و در سال 1994 صورت پذیرد. به علاوه، قرار بود که 95 اجتماع سرمایه‌گذار انتخابی، 65 اجتماع شهری و 30 اجتماع روستایی، وجود داشته باشد.
ضروری بود که مناطق مورد توانمندسازی از سوی دولت محلی و دولت مرکزی ثبت شود، درخواست می‌بایست شامل یک برنامه راهبردی باشد که فعالیت‌های زیر را هماهنگ کند:
-توسعه اقتصادی
- توسعه انسانی
- توسعه اجتماعی
- توسعه کالبدی
ضروری بود که تأمین منابع مالی برنامه‌ها از طریق برنامه‌های فدرال به مزایده گذاشته شود اما همچنین برنامه‌ها می‌بایست گستره توانمندسازی خانواده‌ها و افراد فقیر را به ترتیبی که به لحاظ اقتصادی قائم به ذات شوند شناسایی کنند. قرار بود که مناطق مورد توانمندسازی در شهرها در نواحی شهری کمتر از 200000 نفر جمعیت وجود داشته باشند و در نواحی روستایی می‌بایست جمعیت کمتر از 30000 نفر باشد. در هر صورت قرار بود که آنها نواحی با ویژگی فقر فراگیر، بیکاری و محنت‌زدگی کلان باشند.
جدول 1 – شراکت‌های مناطق مورد نیاز به توانمندسازی در ایالات متحده

سطح فدرال

سطح دولت مرکزی

سطح اجتماع

-حذف موانع تنظیمی

-سرمایه‌گذاری منابع دولت مرکزی و منابع مالی فدرال که برای دولت مرکزی تامین شده‌اند

-دخالت دادن کلیه اجتماع

-تسهیل قوانین برنامه

-تجربه کردن منابع مالی EZ/EC SSBG

-برنامه‌ریزی به طور جامع

-هماهنگ سازی برنامه

- هماهنگ کردن برنامه‌ها و بنگاه‌ها

- افزایش عایدی حاصل از منابع خصوصی

-سرمایه‌گذاری در منابع گسترده

-تخصیص بخشی از سرمایه حاصل از اوراق قرضه فعالیت خصوصی

-کارآمد کردن دولت محلی


نظام جدید کمک بلاعوض

منطقه نیازمند به توانمندسازی هرساله و به مدت ده سال مبالغ مازاد فدرال معادل 10 میلیون دلار را برای موارد زیر به دست می‌آورد:
-کمک‌های بلاعوض خدمات اجتماعی:
-جلوگیری از سوء استفاده و غفلت کردن از کودکان و اصلاح آنها؛
- دستیابی به خودبسندگی (آموزش و خوداشتغالی)؛
- دستیابی به استقلال مالی و حفظ آن (توسعه اجتماعی و اقتصادی)؛
- تأمین پناهگاه اضطراری؛
- حمایت و پشتیبانی از برنامه‌های مالکیت مسکن؛
- حمایت و پشتیبانی از مؤسسات نگهداری کودک؛
-اعتبارات اشتغال – یک اعتبار مالی برای دستمزدهای پرداختی به "کارکنان منطقه" تا ده سال؛
-معافیت مالیاتی اوراق قرضه، تسهیلات – اوراق قرضه دولت مرکزی و دولت محلی می‌توانست در جایی صادر شود که 95 درصد پرداخت‌های خالص به منظور تأمین تسهیلات منطقه نیازمند توانمندسازی (دارایی، زمین، زیرساخت‌ها) مورد استفاده قرار گیرند.

رقابت و سیاست شهری

ایده مناطق نیازمند توانمندسازی با مفهوم مناطق ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران تفاوت دارد چرا که به جای جستجوی سرمایه‌گذاری داخلی و کسب و کارهای جدید بر مردم تمرکز دارد. دولت کلینتون هیأت ویژه نوسازی برای سرمایه‌گذاران اجتماع را تأسیس کرد، گور (27) نائب رییس هیأت بود، این هیأت تا ابتدای سال 1994 رسماً آمادگی راه‌اندازی اقدامات اولیه منطقه توانمندسازی را داشت. اجتماعات آمریکایی شش ماه فرصت داشتند که به قواعد راهنمای راهبردی و فرآیند درخواست پاسخ دهند. ماهیت مزایده رقابتی برنامه و منابع نسبتاً کم موجب گردید که برخی ناظران از همان ابتدا مردد شوند. گراملیچ (28) استدلال کرد که مناطق توانمندسازی فریبی بسیار بزرگ بودند که تماماً به اراده، قدرت و موفقیت گروه‌های کم‌درآمد اجتماع وابسته بودند. فرصت‌های بسیار کمی در دسترس است اما اکثر گروه‌ها می‌بایست برای وارد شدن به برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌های منطقه مبارزه کنند. برخی گروه‌ها اینگونه قضاوت خواهند کرد که با وجود این تلاش‌ها، فرصت‌ها کافی نیستند. (گراملیچ؛ 1993؛ ص 2)
بدیهی بود که دولت کلینتون مقررات منطقه نیازمند توانمندسازی را بر پایه برنامه‌های ضدفقر دهه 1960 قرار دهد و در بستر شراکت جدید ذینفعان، شرایط بهتری را فراهم آورد. ذینفعانی که در محلات معین کلیدی با هم کار می‌کنند. اجتماعات یکپارچه اجتماعاتی هستند که می‌توانند باهم به پا خیزند. اجتماعات نمی‌توانند تنها با منابع عمومی موفق شوند. حمایت بخش خصوصی و غیرانتفاعی و دخالت ساکنین برای موفقیت اجتماع در جستجوی تجدید حیات، ضروری است. (CEB, 1994، ص 1).

شهرهای برنده

در دسامبر 1994، مناطق توانمندسازی موفق در شش شهر و پس از یک رقابت ملی و ارزیابی دقیق اداره مسکن و توسعه شهری (HUD) و اعمال نفوذ سیاسی شدید شناسایی شدند. آتلانتا، بالتیمور، شیکاگو، دترویت، نیویورک و فیلادلفیا/ کامدن (29) برنده بودند و فشار برای افزایش تعداد نواحی مزیت و سود موجب گردید که لس‌آنجلس و کلیولند (30) به عنوان مناطق توانمندسازی الحاقی (31) (SPZs) معرفی شوند.

ارزیابی شراکت

گیتل (32) (1996؛a1996b) پیشرفت مناطق در سال نخست و دخالت اجتماع در فرایند مزایده را ارزیابی نمود. او به این نتیجه رسید که نخستین مرحله فرایند چندان به تقویت و افزایش ظرفیت اجتماع شهری نینجامید، اگرچه تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع تأسیس شده در دترویت و شیکاگو نقش مهمی در این فرآیند بازی کردند. شهرداران و فعالان نهادی نقش مهمی را ایفا کردند و تضمین کردند که پروژه‌های قابل توجه درون مناطق درنظرگرفته شده بودند. او اظهار می‌کند که دخالت در تجارت و کسب وکار به میزان بسیار زیادی محدود به بانک‌هایی شده است که سود مستقیمی در محلات منطقه نیازمند توانمندسازی دارند.
شرکت‌های کوکاکولا و پخش تلویزیونی ترنر (33) در آتلانتا دخالت داده می‌شوند، شرکت کمبل‌سوپ (34) در کامدن، شرکت جنرال موتورز در دترویت حضور قدرتمندی دارند، اما همه نقش آنها به عنوان فعالان اصلی شهر در عوض کارآفرینان فعالان در جستجوی سرمایه‌گذاری‌های جدید و قابل توجه در مناطق، تاریخی و سنتی است. (گیتل، 1996، ص 40)
مودارس (35) (1996)، که در مناطق توانمندسازی الحاقی لس‌آنجلس پژوهش می‌کند، به تمرکز مناطق نیازمند توانمندسازی از طرف دولت کلینتون در ایست کاست (36) اعتراض می‌کند و بر ضد روش‌شناسی پروژه منطقه نیازمند توانمندسازی گفتگو می‌کند، روش شناسی که از ناحیه فقر – محور برای انواع خاص اجتماعات حمایت و نواحی با تراکم پایین نظیر لس‌آنجلس را مستثنی می‌کند. علاوه بر این، مناطق توانمندسازی الحاقی فاقد کمک‌های بلاعوض خدمات اجتماعی شش منطقه نیازمند توانمندسازی اولیه هستند که این به معنی تأکید و تمرکز بر صنایع رشد تجارت محلی و جذب تجارت‌ها در عوض تمرکز بر رویکردهای توسعه اجتماعی و اجتماعات محلی است.

امتیاز ویژه شهردار

فرآیند منطقه نیازمند توانمندسازی خود بر پروژه‌های طرف توجه شهردارانی تأکید داشته است که برای تضمین اینکه مرزهای مناطق نیازمند توانمندسازی، پروژه‌ها و فعالیت‌های اولیه کالبدی را در برگیرد، از مسیر خود خارج شدند. گیتل مجدداً خاطرنشان می‌کند که:
کامبل، شهردار آتلانتا تصریح کرد که محله مرکز شهر که ورزشگاه المپیک در آن واقع شده است، به عنوان بخشی از منطقه انتخاب شد. در دیترویت، کارخانه جدید جنرال موتورز برای قرار گرفتن در منطقه دارای اولویت بود و شهردار وقوع این امر را میسر ساخت. در بالتیمور، مجموعه جان هاپکینز (37)، یک کمک کننده اصلی به اقتصاد شهر، از شهردار اولویت دریافت کرد و درون مرزهای منطقه واقع شد. رودولف گوییلیانی جمهوریخواه (38) تنها هدف برنامه را تضمین تأمین منابع مالی ورزشگاه یانکی (39) معرفی کرد، بدین منظور دیگر تیم شهر لازم نبود نیویورک را ترک کند. (گیتل، 1996، ص 39)

دوره دوم

رییس جمهور کلینتون در دومین دوره ریاست جمهوریش، بر توسعه مرحله دوم مفهوم منطقه نیازمند توانمندسازی تمرکز می‌کند. در سال 1996، وی اعلان کرد که "منطقه مالکیت مسکن" که پس از مفهوم منطقه ویژه نیازمند نوسازی برای سرمایه‌گذاران مدلسازی شد، در کنار مناطق نیازمند توانمندسازی اولویت دولت کلینتون خواهند بود و مرحله دوم اعطای کمک بلاعوض به مناطق ویژه نیازمند نوسازی برای سرمایه‌گذاران و مناطق نیازمند توانمندسازی آغاز خواهد گردید. (اختیار ملی وام مسکن، 26 فوریه 1996) همچنین سیسنروس ادعا کرد که در دترویت با جذب 2 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری درون شهری در نتیجه ایجاد مناطق نیازمند توانمندسازی نشانه‌هایی از موفقیت پدید آمدند.
تشابه رقابت بودجه بازآفرینی منفرد و چالش شهر بریتانیایی توسط همبیلتون بیان شده است. نکته قابل توجه در مناطق نیازمند توانمندسازی، تأکید بیشتر بر برنامه‌ریزی راهبردی و مشارکت اجتماع و پیوند فعالان شهر و فعالان دولت فدرال و اساس تفاوت رویکرد برنامه در مقایسه با انگلستان است. در انگلستان متخصصین نیاز دارندکه پیشرفت مفهوم منطقه نیازمند توانمندسازی و نتایج آن در سر تا سر دهه 1990 را پیگیری کنند، به ویژه از زمانی که دولت کارگری جدید بلر از این منطقه به عنوان مناطق سلامتی، آموزش و اشتغال استفاده قابل توجهی کرد. با پیگیری این انتخاب‌ها، اثر آنها بر شهرهای بازنده آشکار می‌شود، اگرچه شولگاسر (40) پیشنهاد می‌کند که شهری مثل نیویورک مجبور شده است که مجدداً به برنامه‌ریزی راهبردی بیندیشد، که این امر بر جلسات منظم با گروه‌های خارجی دلالت دارد.
فرآیند منطقه نیازمند توانمندسازی شروع بازآفرینی اداره مسکن و توسعه شهری (HUD) را اعلام می‌کند که مأموریت آنها مستقیماً در مرکز فقر و واقعیات نژادی قرار دارد که آنها خود را با پاسخ‌های ساده تطبیق نمی‌دهند. (دپارتمان توسعه مسکن و شهرسازی ایالات متحده؛ 1994) براساس طرح تغییر ریشه‌ای کلینتون، اداره مسکن و توسعه شهری (HUD) نیازمند تغییر از یک اداره پدرسالارانه، دیوانسالار، پیچیده و کاملاً تجویزی به یک شریک حقیقی اجتماعات بود که به عنوان یک اتاق پایاپای برای راه‌حل‌های نوآورانه عمل کند. "می‌یر" (41) اداره مسکن و توسعه شهری (HUD) را به واسطه ارتقاء سطح درک و بحث در مورد برنامه منطقه نیازمند توانمندسازی/منطقه ویژه نیازمند نوسازی برای سرمایه‌گذاران و به ویژه به دلیل توجه به برنامه جدید توسعه اقتصادی تحسین می‌کند. (می‌یر، 1995، ص 23) توسعه شهری و مسکن نیاز آموزش شغلی مشترک و کاریابی و پیوند خدمات حمایتی با رویکردهای مربوط به کمک‌های شغلی و اشتغالزایی را آشکار می‌کند. مشاغل بهتر هدف‌گذاری شده برای ساکنین محلات میانی پیرامون مرکز شهر به عنوان وعده واقعی اقدامات اولیه منطقه نیازمند توانمندسازی در نظر گرفته می‌شود و اداره مسکن و توسعه شهری (HUD) در جستجوی پشتیبانی کردن از فعالیت پیشگام منطقه نیازمند توانمندسازی/ منطقه اجتماع سرمایه‌گذار از طریق ترکیب کردن سایر برنامه‌ها و منابع فدرال است.
در سال 1996 در انگلستان، بلانکت، معاون وزیر آموزش، مجموعه جدیدی از "مناطق نیازمند آموزش و اشتغال" را برای محلات میانی پیرامون مرکز شهر شهرهای بریتانیایی پیشنهاد کرد که به منظور تمرکز مشابه بر مشاغل و ساکنین محلات میانی پیرامون مرکز شهر طراحی شده بود. این امر بار دیگر شیوه‌ای را آشکار می‌کند که از طریق آن سیاست‌های شهری انگلستان و ایالات متحده از طریق احزاب سیاسی مربوطه و با جهت‌گیری‌های مشابه به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شوند. تعامل و تبادل‌نظر دائمی بین سیاستمداران، دانشگاهیان و تصمیم‌سازان وجود دارد که به اجرای برنامه‌ها و فعالیت‌های اولیه مشابه به لحاظ سیاست‌های ملی بازآفرینی شهری می‌انجامد. پیشنهادات مناقصه و مزایده رقابتی به سیاست شهری غالب در فرآیند تحویل و ارائه خدمات در دو طرف اقیانوس آرام تبدیل شده است.

ظرفیت اجتماع و تعاونی‌های توسعه جامعه

تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع شکاف بین سرمایه‌داری و توسعه اجتماع را پر می‌کنند. آنها علاقمند به اقدامات اولیه کمک به خود (42) هستند که به اجتماعات سیاه‌پوست و اسپانیولی خدمات ارائه می‌دهند، اجتماعاتی که مورد توجه افرادی در انگلستان هستند که در اواخر دهه 1990 مایل بودند که توجه خاصی به توسعه اقتصادی سیاه‌پوست‌ها و توسعه اجتماع داشته باشند. از دهه 1960 آنها به نیروهای قدرتمندی در احیاء شهری آمریکا تبدیل شده‌اند. تعاونی‌های توسعه‌دهنده اجتماع (43) (CDCs) با حوزه توسعه اجتماع و مسکن مقرون به صرفه آغاز به کار کرده‌اند و این نقش را به تدریج گسترش داده‌اند. تعاونی‌های غیرانتفاعی، تعاونی‌های توسعه دهنده جوامع نقش اشتغالزایی و توسعه اقتصادی را توسعه و فعالیت‌های خود را تا فعالیت‌های تعلیم و آموزش شغلی، کاریابی و مشاوره گسترش داده‌اند. این گسترش نقش در دهه 1980 از طریق برنامه‌های فدرال متوالی، نظیر قانون شراکت آموزش شغلی (44) (JTPA) یا قانون آموزش شغلی پرکینز ترغیب شد. تعاونی‌های توسعه اجتماع نظیر تعاونی اجتماع نیویورک (45) (NCC) شروع به بازبینی برنامه‌های آموزش شغلی خود در دهه 1990 کرد. با ترغیب نهادهایی نظیر برنامه فقر شهری بنیاد فورد، (46) و مؤسسه اقتصادی (47) که به واسطه برنامه‌های مسکن مقرون به صرفه شهرت دارد، تعاونی‌های توسعه‌دهنده اجتماع در توسعه پروژه‌های اشتغال و آموزش وارد همکاری شده‌اند. توسعه شهری و مسکن تحت سیاست کلینتون مجدداً بر ترغیب تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع تمرکز کرده است و در زمینه فعالیت‌های اولیه سرمایه‌گذاری و توسعه اقتصادی تلاش می‌کند. همزمان با توسعه تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع آنها تأمین خدمات اجتماعی و خدمات مربوط به سالخوردگان و جوانان را توسعه داده‌اند و در پیشگیری از سوءاستفاده از مواددارویی و آموزش کمک‌های اولیه نقش داشته‌اند. امروزه تعاونی‌های توسعه دهنده جوامع خدمات محلات میانی پیرامون مرکز شهر را تأمین می‌کنند که در انگلستان هنوز هم این خدمات توسط دولت مرکزی یا محلی، خدمات سلامت ملی یا سایر هیأت‌های نیمه عمومی تأمین می‌شوند. همزمان با کاهش قدرت دولت، هزینه رفاه و برنامه‌های عمومی در سرتاسر اروپای غربی، مدل‌های تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع در انگلستان در حال توسعه و آزمون هستند.

نمونه موردی تعاونی توسعه دهنده واشنگتن

تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع در انگلستان به عنوان انجمن‌های مسکن توصیف شده‌اند. در انگلستان انجمن صندوق اعتباری توسعه دهنده اجتماع در حال ترویج ایده تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع است و مقامات محلی نظیر برینگتون (48) و لیورپول در حال ارزیابی چارچوب سیاست برای توسعه دادن رویکردهای تعاونی‌های توسعه اجتماع درون رویکردهای توسعه محله هستند.
در واشنگتن سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (49) (MHCDO) نمونه‌ای از تجربه موفق توسعه تعاونی‌های توسعه اجتماع ارائه می‌دهد. در اواسط دهه 1990، شورای بخش واشنگتن کسری بودجه ساختاری قابل توجه معادل 300 میلیون دلار داشت و کمیسیون خدمات اجتماعی در سال 1994 گزارش داد که:
-تقریباً نیمی از بچه‌های بخش در رفاه هستند؛
-یک هشتم ساکنین رفاه دریافت می‌کنند؛
- یک ششم ساکنین از دولت کمک غذایی دریافت می‌کنند؛
- یک پنجم ساکنین بیمه درمانی دریافت می‌کنند.
حقیقت تلخ این است که شهر هیچ راه واقع‌بینانه‌ای را برای آگاهی یافتن از مخارج تقاضاها در پیش نگرفته است. علیرغم اینکه گردشگران بازدید کننده از پایتخت شهر را می‌بینند، شهری که با مرکز خرید (50) فاصله دارد دارای غم و غصه است و مسئولیت‌های یک ایالت و خزانه یک دهکده را دارد. (واشنگتن پست؛ 8 مارچ؛ 1994).
جمعیت واشنگتن همانند سایر پایتخت‌ها همزمان با هجوم خانوارها به حومه‌ها و ترک کردن شهر در دهه 1970 و 1980 در حال رکود است. کسب و کارها و محلات میانی پیرامون مرکز شهر نظیر آناکوزیتا (51) دریافتند که در حال تبدیل شدن به مناطقی غیرقابل زیست هستند. سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) در سال 1979 شروع به پشتیبانی کرد و به مالک مشترک مرکز خرید ریور پارک شرقی (52) تبدیل شد و نوسازی عمده‌ای را آغاز کرد، مسکن را توسعه داد، یک پارک صنعتی کوچک را به عنوان محل رشد تجارت و کسب وکار توسعه داده و در دهه 1990، برنامه‌های خدمات اجتماعی و احیاء دارویی را توسعه داد.
در حالی که سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) در محیط متروکه‌ای از واشنگتن کار می‌کند و موفقیت‌های بسیار کمی به دست آورده است، این سازمان نیروی محرک محله‌ای مثبت برای احیاء را تأمین کرده است. سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) در محلات شرقی 6 و 7 کار می‌کند که بالاترین میزان مصرف غیرقانونی مواد مخدر را تجربه کرده و خشونت و قتل جوانان در آن در مقایسه با سایر بخش‌های واشنگتن بیشتر است. سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) درون یک سازمان چند بعدی دارای 2/5 میلیون دلار بودجه رشد کرده است. این سازمان از سوی تعاونی پشتیبانی از فعالیت‌های اولیه محلی به عنوان مدلی برای ساخت مجدد شهرهای محنت زده از عوام ستایش شده است.
سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) فعالیت‌های خود را اینگونه در نظر می‌گیرد:
-ایجاد فرصت‌های اقتصادی جدید و متنوع؛
-بسیج کردن و توانمندسازی ساکنین به منظور دخالت در فرآیند کار؛
-ترغیب رویکرد کل‌نگر به توسعه اجتماع؛
- کمک به توسعه تعاونی‌های توسعه اجتماع؛
-کمک به گروه‌های اجتماع محور در توسعه چهار عامل: ظرفیت، ضمانت، اعتبار و شخصیت.

شراکت‌های بازآفرینی و توسعه اقتصاد محلی

فعالیت‌های اولیه توسعه اقتصادی اجتماع در ایالات متحده آمریکا در مقایسه با ائتلاف‌های توسعه شهری و رشد که توجه دانشگاهیان را در دهه 1980 به خود جلب کرده‌اند، از شهرت کمتری برخوردارند. توسعه‌های کالبدی، توسعه‌های ملات و آجری پر زرق و برق که با پرده‌برداری در جشن‌ها کامل می‌شوند (سوانسترام (53)، 1985)، تحسین دولت تاچر در شهرهایی نظیر بالتیمور و بوستون را برانگیختند و انگیزه بیشتری برای برنامه تعاونی توسعه شهری بریتانیا تأمین کردند، به ویژه آنهایی که با پروژه‌های بازآفرینی بندر سروکار داشتند. مطالعه نظام‌های رشد شهری در ایالات متحده آمریکا و ائتلاف‌های حاکم در شهرهایی اهمیت دارد که بر رهبری شهرداری شهرهای آمریکایی در کنار سود تجارت محلی در شراکت‌هایی توسعه اقتصادی و توسعه زمین تأکید دارد. رهبری قدرتمند شهرداری به عنوان یک عامل حیاتی تأکید بر سیاست توسعه اقتصادی آمریکا در نظر گرفته می‌شود.
شراکت‌های بازآفرینی اقتصادی و تعاونی‌های توسعه اقتصادی عوامل حیاتی توسعه اقتصادی موفق و راهبردهای بازآفرینی بوده‌اند. بوستون در دهه 1980 تحت مدیریت شهردار فلین (54) به عنوان نمونه توسعه شراکت موفق بین دولت مرکزی و محلی، تجارت و اجتماع بشردوستانه، به همراه توسعه‌دهندگان اجتماع وسازمان‌های اجتماع باقی مانده است. سیاست شغلی و برنامه‌های آموزشی و سیاست مسکن بوستون توجه بیشتری را دریافت کرده است. تجربه رشد اقتصادی بوستون و نرخ فقر در حال کاهش و اقدام دولت محلی قدرتمند متفاوت از اکثر شهرهای اصلی آمریکاست.
سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO)، تعاونی توسعه واشنگتن: تاریخچه و موفقیت‌ها
سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) یک سازمان غیرانتفاعی اجتماع محور است که در سال 1979 توسط گروهی از ساکنین با جرأت و با بصیرت محله مارشال‌هایت تأسیس شد. پس از آن، این گروه عضویت خود را تا محلات دین‌وود (55) و برویل (56) گسترش داد.
این تعاونی به منظور ایجاد یک محل اجتماع سازمان یافته برای شهروندان تأسیس شد، محلی که در آن نگرانی‌های اجتماع در خصوص توسعه مسکن و توسعه اجتماع بیان می‌شود و تعامل شهروندان با بخش دولت کلمبیا تسهیل می‌گردد.

خلاصه دستاوردها، 94 – 1979

-با کمک بلاعوض 25000 دلار برای سرمایه مخاطره‌آمیز از DHCD، سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) از معامله 3/2 میلیون دلاری برای خریداری و نوسازی بیرونی مرکز خرید ریو پارک شرقی که در خیابان مین سوتا (57) و در جاده بنینگ (58) واقع شده است، استفاده کرد. سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) هم مالک دارایی و هم یک شریک مدیریت کننده عالی است. نوسازی‌ها شامل نمای جدید، پارکینگ جدید، محوطه‌سازی جدید و نورپردازی بیشتر است. امروزه به نحو بهتری به اجتماع خدمات‌رسانی می‌شود و مرکز خرید تحت رهبری اجتماع همچنان سودآور می‌باشد.
-سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO)، به عنوان مشارکت کننده در برنامه هوم‌سایت (59)، تلاش همکارانه بین تعاونی‌های توسعه دهنده اجتماع محلی، تعاونی پشتیبانی کننده از فعالیت‌های اولیه محلی، بنیادفانی مائه (60)، دولت DC و رهبران مشارکت کننده، به منظور توسعه مسکن مقرون به صرفه برای فروختن به خریدارانی که تحت برنامه کمک خرید خانه شهر (61) (HPAP) صلاحیت کمک را دارند، تداوم می‌یابد. تعاونی توسعه دهنده مسکن شهروندان از طریق شرکت تابعه خود، در مجموعه 23 خانه را بازتوانی بخشی کرده و تا سال 1995 به مشتریان برنامه کمک خرید خانه شهر (HPAP) فروخته شده است.
- در گسترش برنامه توسعه مسکن هوم‌سایت، تعاونی توسعه‌دهنده مسکن شهروندان (62) (CHDC) شروع به پرکردن توسعه خانه‌های مدولار جدید در سال 1990 کرد، این برنامه را با چهار خانه جدید در دارک پلیس (63) آغاز کرد، از همان زمان این خیابان به کوئینزاسترول پلیس (64) تغییر نام داده شده است تا یادآور بازدید شاهزاده الیزابت از این خانه‌های جدید در می 1991 باشد. در چهارم آگوست 1993، تعاونی توسعه دهنده مسکن شهروندان (CHDC) به خاک‌برداری زمین برای ساخت خانه‌های ردیفی دارای مالکیت مشاع ایستگاه دین وود واقع در مقابل ایستگاه مترو پرداخت. پروژه مشتمل بر 12 خانه است و بزرگترین فعالیت اقتصادی ساختمانی جدید منفرد است که تاکنون تعاونی توسعه دهنده مسکن شهروندان (CHDC) برعهده گرفته است.
-مسکن چندخانواری باغ‌های ماگنولیا (65)، یک ساختمان 13 واحدی، واقع در خیابان زیتون 1449، یک ساختمان چهار واحدی، واقع در خیابان 3426 و 3421 مینه‌‌سوتا (66) و نسلون‌پلیس (67) 3001 به عنوان خانه‌های دارای مالکیت مشاع نوسازی شده را نیز در بر می‌گیرد.
-پروژه پارک صنعتی کنیل‌ورث (68) دارای مساحتی برابر 90000 فوت مربع برای کاربری صنعتی سبک واقع در خیابانی همین نام می‌باشد، محلی برای رشد تجارت واحدهای تجاری تازه تأسیس شده و همچنین یک فضای تجاری و تولیدی است. در خیابان 1235 کنیل‌ورث، یک سازه چند طبقه 13000 فوت مربع، به عنوان نخستین محل رشد تجارت در واشنگتن عمل می‌کند و نرخ بازاری پایینی را برای مستاجران واحدهای تجاری کوچک تازه تأسیس شده فراهم می‌آورد.
در مارس 1990، سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) کمک بلاعوض 100000 دلاری از بنیاد رابرت وود جانسون (69) (RWJF) واقع در نیوجرسی دریافت کرد تا برنامه جامعی برای پیشگیری از مواد مخدر و الکلی، برنامه کاهش و درمان در بخش 7/6 غربی اجتماعات ساکن ریور تدوین کند. در آوریل 1992، بنیاد رابرت وود جانسون (RWJF) به سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) کمک بلاعوض یکساله به مبلغ 599916 دلار پاداش داد تا برنامه مبارزه (70) را اجرا کند. فعالیت پیشگام ملی بنیاد رابرت وود جانسون (RWJF)، به منظور درمان و پیشگیری بلندمدت طراحی می‌شود تا تقاضا برای مواد مخدر و الکلی درون محلات را کاهش دهد. در فوریه 1993، از سوی بنیاد رابرت وود جانسون (RWJF) به سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) هجده ماه اضافی تأمین منابع مالی معادل سه میلیون دلار اعطا شد.
-سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO) برنامه‌های خدمات اجتماعی تحت قرارداد دولت فدرال را پیشنهاد می‌دهد که شامل مرکز سالمند میچاکس (71) می‌شود که فعالیت‌ها و برنامه‌های آموزشی برای سالمندان بخش 7 تأمین می‌کند؛ برنامه توسعه و آموزش شغلی و برنامه آموزش شغلی مردان سیاه‌پوست که مردان سیاه‌پوست 18 تا 25 سال را هدف قرار می‌دهد تا از آموزش و ارزیابی شغلی استفاده کنند و آمادگی رقابت در بازار کار را به دست آورند و برنامه مداخله بحران که در شرایط بحران، غذا و پوشاک اضطراری برای ساکنین فراهم می‌کند.
منبع: سازمان توسعه دهنده اجتماع محله مارشال‌هایت (MHCDO)

نیواورلئان

شهر نیواورلئان نمونه‌ای از شهرهای آمریکایی است که با مشکلات اقتصادی وخیم مواجه است، جایی که مهاجرت به خارج شهر بزرگترین مانع توسعه اقتصادی است. برای جزییات بیشتر تغییر جمعیتی به جدول 2 مراجعه کنید.
اقتصاد نیواورلئان به صنعت نفت و گاز وابسته بود و در دهه 1970 به اوج شکوفایی رسید. در سال 1975 سوپردوم (72)، خانه تیم فوتبال نیواورلئان، ساخته شد و در سال 1985 شهر، مرکز کنوانسیون نیواورلئان را افتتاح کرد، این مرکز نیواورلئان را به یکی از مراکز درجه بالای کنوانسیون در ایالات متحده تبدیل کرد. در اوایل دهه 1980، بخش صنعتی آلمونستر – میچود (73) (AMID) را احداث کرد که گفته می‌شود بزرگترین پارک صنعتی موجود در مرزهای یک شهر منفرد در ایالات متحده می‌باشد. بخش صنعتی آلمونستر – میچود (AMID) خانه‌ای برای عملیات تولید مارتین ماریتا (74) برای مخزن سوخت بیرونی ماهواره فضایی ناسا می‌باشد. در دهه 1990، توسعه مجدد مرکز شهر در ناحیه کنار رود می‌سی‌سی‌پی آغاز شد. شهر آکواریوم آمریکایی را ساخت که در سال 1990 افتتاح شد و با توسعه گردشگری کنار رود که درسرتاسر دهه 1990 به وقوع پیوست.
علیرغم خدمات رونق‌بخش و شکوفای بخش گردشگری در بخش تجاری مرکزی و محله فرانسوی، شهر از رکود اشتغال در اکثر بخش‌های اقتصادی رنج می‌برد (جداول 3 و 4) و به واسطه اینکه شهر از نیروی کار ماهر در نتیجه مهاجرت به خارج تهی شد بود، کمبود قابل توجه نیروی کار تعلیم دیده در بخش‌های کلیدی، در بخش بهداشت، به وقوع پیوسته است. برنامه راهبردی توسعه اقتصادی 1992 برای نیواورلئان موانع کلیدی توسعه اقتصادی شهر در دهه 1990 را به شرح زیر مطرح می‌کند:
-جمعیتی که به طور نسبتاً نامطلوبی آموزش دیده‌اند؛
-سیستم آموزش عمومی محلی که به طور نامطلوبی منابع مالی آن تأمین می‌شود؛
- سهم بالای جمعیت زیر خط فقر؛
- کمبود منابع مالی عمومی در سطح محلی، ایالتی و فدرال؛
-نبود درآمد مالیاتی دولت مرکزی لویزیانا (75) که به واسطه رکود قیمت نفت و اثر آن بردرآمد مالیاتی شهر نیواورلئان ایجاد شده است؛
-وابستگی بیش از حد به مالیات تجارت و درآمدهای معدنی مالیات بسیار سنگینی را برای تجارت و کسب و کار به وجود آورد.
این حس که فعالیت‌های توسعه اقتصادی به خوبی بین بخش عمومی و خصوصی هماهنگ نشده بودند، ایجاد شراکت منطقه‌ای متروویژن (76) را در سال 1990 به منظور تدوین دستورالعمل جدید توسعه اقتصادی در قرن بیست و یکم ضروری دانست. متروویژن فرایند گردهم آوردن ذینفعان اصلی بخش عمومی و خصوصی در منطقه به منظور توسعه داشتن یک برنامه راهبردی است. رقابتی کردن منطقه، پیام و مأموریت شراکت آن است. به دنبال فعالیت پیشگام متروویژن، شهر نیواورلئان کمیته جدید برنامه‌ریزی راهبردی را توسعه داد و برنامه جدید توسعه اقتصادی شهر نیواورلئان را در دوره انتصاب شهردار سیدنی بارتلمی (77) کامل کرد. در ابتدای ماه می 1991برنامه‌های عملیاتی برای موارد زیر تدوین شد:
-بازآفرینی انبارداری، توزیع و بارگیری؛
- بهسازی تصویر شهر؛
- توسعه هنر، ورزش و موسیقی؛
- صنایع مبتنی بر تکنولوژی؛
- توسعه مرکز پزشکی/ اداره مرکز تجارت شهر؛
-آموزش شغلی؛
- احیاء محله/ مسکن؛
- توسعه تجارت‌های کوچک و در اقلیت.
(نگاه کنید به شهر نیواورلئان)
جدول 2 – مشخصات جمعیتی نیواورلئان، 1992
الف) جمعیت شهر نیواورلئان و حومه‌های آن طی سال‌های 1960-90

 

1960

1990

درصد تغییر

شهر مرکزی

627525

496938

20/8-

بخش‌های حومه‌ای

240955

741278

207/6+

مادر شهر نیواورلئان New Orleans metro

868480

1238216

42/6+


ب) نژاد و قومیت در نیواورلئان طی سال‌های 90- 1960

 

1960

1990

سفید

62/6 درصد

33/1 درصد

سیاه

37/2 درصد

61/4 درصد

سایر

0/2 درصد

2 درصد

اسپانیولی

-

3/5 درصد


تحت رهبری رهبران اجتماع و تجارت‌های محلی، شهر برنامه اصلی بازاریابی و توسعه گردشگری را بر پایه پیش‌بینی رشد فزاینده تجارت قراردادی، علیرغم وجود مدارکی دال بر فصلی‌بودن گردشگری، دستمزد پایین و تقاضای زیرساخت حمل‌ونقل، آغاز کرد.
جدول 3 – تغییرات خالص اشتغال در نیواورلئان طی سال‌های 89 – 1980

 

درصد

کشاورزی

11/8-

معدن

12/2+

ساختمان

17/2-

تولید

47/6-

حمل‌ونقل

33/1-

تجارت عمده‌فروشی

40/4-

تجارت خرده‌فروشی

11/7-

امور مالی/ بیمه/ املاک و مستغلات

9-

خدمات

13+

دولتی

7/8-


منبع: اداره استخدام وآموزش سالانه لوئیزیانا
جدول 4 – اثر اقتصادی گردشگری در بخش نیواورلئان طی سالهای 92 – 1982
مشاغل حقوق عایدات مالیات محلی

 

مشاغل

حقوق

عایدات مالیات محلی

1982

39584

539621700 دلار

35137400 دلار

1985

40048

512229700 دلار

40121700 دلار

1987

46196

580962300 دلار

49065600 دلار

1989

40840

498512500 دلار

45931300 دلار

1990

45320

524131100 دلار

51664932 دلار


توجه: برای تنظیم مقدار دلار از شاخص تولید ناخالص ملی (GNP) 1991 استفاده شده است.
منبع: دفتر تحقیقات اقتصادی و کسب و کار دانشگاه نیواورلئان
این سؤال که آیا راهبرد توسعه گردشگری می‌تواند به عنوان ستون فقرات بازآفرینی اقتصادی شهر عمل کند، سؤالی است که مکرراً در انگلستان مطرح می‌شود. اما نیواورلئان اقتصاد خود را به نقطه‌ای رسانده است که بهترین مقصد گردشگری در ایالات متحده است، اگرچه تأثیر آن بر محلات میانی پیرامون مرکز شهر محدود است. موفقیت در بازآفرینی اقتصادی و کالبدی در هسته‌های تجارت مرکزی شهرهای آمریکایی کمک و همیاری موفق ساکنین محلات میانی پیرامون مرکز شهر را بدون تلاش مداوم جهت توسعه برنامه‌های پیوند دهنده تضمین نمی‌کند. بسیاری از مشاغل خدماتی ایجاد شده، مشاغل با دستمزد پایین و نیروی کار غیرماهر هستند. حتی با شراکت‌های عمومی – خصوصی و برنامه‌ریزی راهبردی توسعه اقتصادی، نیواورلئان در مرحله نخست رقابت منطقه نیازمند توانمندسازی در سال 1994-95 موفق و برنده نبود.
جدول 2 – برنامه حریم روید نیواورلئان 2000: مرور کلی
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 بزرگ‌ترین پروژه توسعه در تاریخ لویزیانا است که تا پایان این قرن نیواورلئان را به مهیج‌ترین شهر کنار رودی جهان تبدیل خواهد کرد.
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 شامل ساخت هفت پروژه مجزا در امتداد حریم رود می‌سی‌سی‌پی طی 10 سال آینده می‌باشد.
ب برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 مستلزم گسترش اضافی مرکز کنوانسیون نیواورلئان است که آن را به یکی از بزرگترین تالارهای نمایشگاهی جهان تبدیل خواهد کرد که فضای نمایشگاهی به هم پیوسته‌ای دارای سطحی بالغ بر یک میلیون فوت مربع می‌باشد.
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 شامل گسترش پارک کنار رودی از مون واک (78) تا بارانداز خیابان مندویل (79) است که به همراه پارک به عنوان دروازه شهر و در ورود به منطقه تاریخ فرانسوی عمل می‌کند.
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 شامل ساخت یک منطقه حفاظت شده است که گیاهان نادر و غیربومی را نمایش خواهد داد، این منطقه در محدوده گسترش پارک کنار رود واقع شده و توسط مؤسسه آدابن (80) مدیریت می‌شود. این منطقه به حشره‌خانه تغییر یافته است که امروزه در دست مذاکره برای قرارگیری در خانه گمرک است، سازه تاریخی مهمی که تحت مالکیت دولت فدرال بوده و در نزدیکی نقطه انتهایی کنار رول کانال استریت (81)، خیابان اصلی مرکز تجارت شهر واقع شده است.
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 شامل ساخت فاز دوم آکواریوم آمریکایی است که بیش از 60000 فوت مربع به نمایشگاه جدید زیر آب اضافه می‌کند.
برنامه حریم رود رود نیواورلئان 2000 شامل ساخت یک موزه تاریخ طبیعی 40 میلیون دلاری است که در مجاورت منطقه حفاظت شده ساخته خواهد شد و یکی دیگر از تجهیزات علمی زنده است که توسط مؤسسه آدابن مدیریت می‌شود.
پیش‌بینی می‌شود که کلیه هفت پروژه موجود در برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 بیش از 17000 شغل ایجاد کنند و بیش از 725 میلیون دلار در سال برای اقتصاد محلی و بیش از 66 میلیون دلار در سال مالیات‌های محلی و ایالتی تولید خواهد کرد.
منابع مالی برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 از طریق اوراق قرضه شهر و ایالت و کمک بلاعوض خصوصی که توسط مؤسسه آدابن مدیریت می‌شود، تأمین خواهد گردید.
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 هرساله تقریباً یک میلیون بازدید کننده جدید را به شهر هلالی (82) جذب خواهد کرد.
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 نیواورلئان را به سریع‌ترین مقصد خانوار در حال رشد در کشور تبدیل خواهد کرد.
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000 شامل تکمیل طرح جامع باغ وحش آدابن و ساختمان مرکز بقاء گونه‌های حیوانی در معرض خطر می‌باشد.
برنامه حریم رود نیواورلئان 2000

 

هزینه پروژه

سال افتتاح

مرکز بقاء گونه‌های حیوانی در معرض خطر

10 میلیون دلار

1992

گسترش پارک کناررود

15 میلیون دلار

1992

منطقه حفاظت شده (که به حشره‌خانه تغییر یافت)

10 میلیون دلار

1993

آکواریوم آمریکا (فاز 2)

20 میلیون دلار

1994

مرکز کنوانسیون

156 میلیون دلار

1995

مورد تاریخ طبیعی (بعدها از برنامه حذف شد)

40 میلیون دلار

اجرا نشد

طرح جامع 2000 باغ وحش

17 میلیون دلار

1997

جمع کل برنامه کنار رود نیواورلئان 2000

268 میلیون دلار

-


نیواورلئان شهری است که در حال مبارزه برای سازش با سازماندهی مجدد اقتصاد آمریکا و جامعه قطبی شده آن می‌باشد. از یک سو شهرِ جرم، خشونت و محنت‌زدگی است (384 آدمکش در نیواورلئان در سال 1994) و از سوی دیگر شهر کارناوال‌ها، فستیوال مردی‌گراس (83) و جاز فست (84) و باغ‌شهر دارای خانه‌های میلیون‌دلاری و شهر محله فرانسوی به همراه هنرمندان و عالی‌رتبه‌گان ادبی‌اش و زادگاه موسیقی جاز است. 30 درصد جمعیت شهر زیرخط فقر فدرال زندگی می‌کنند. (واشنگتن، 1995) این شهر موقعیت انتخاب‌شدن به عنوان منطقه نیازمند توانمندسازی را از دست داد اما به عنوان یکی از اجتماعات نیازمند سرمایه‌گذاری انتخاب گردید.
اگرچه محنت‌زدگی شهری یکی از ویژگی‌های سامانه شهرداری آمریکایی، قلمرو "سرمایه‌گذاری شهرداری" آن است؛ (جدول 5) لیکن به منظور جذب هتل و مالیات‌های فروش برای تقویت خزانه مالی شهر، بسیاری از شهرهای آمریکا نظیر نیواورلئان مجبور شده‌اند که مراکز کنوانسیون را توسعه و گسترش دهند و آنها را در رقابت شدید با سایر مراکز قرار دهند. سانفرانسیسکو، لس‌آنجلس سنت لوئیس (85)، کانزانس، دالاس، سالت‌لیک سیتی (86)، ساکرامنتو، بالتیمور، سان‌دیه‌گو، اورلاندو و شیکاگو راهبردهای توسعه مراکز کنوانسیون را در دهه 1990 گسترش داده‌اند. رقابت بین شهرها با چنین مقیاسی در ایالت متحده بسیار بیشتر از انگلستان است.
جدول 5 – ده‌کارفرمای برتر نیواورلئان طی سال‌های 93 – 1992

رتبه

کارفرما

کارمندان

صنعت

1*

وزارت دفاع ایالات متحده

18000

نظامی

2

مدارس عمومی اورلئان پاریس (87)

8805

آموزشی

3

شهر نیواورلئان

7884

دولتی

4+

صنایع آوندیل (88)

7100

کشتی‌سازی/ ساختمان

5

دانشگاه تولین (89)

5326

آموزش

6

شرکت انرژی

4340

تأسیسات

7

دارویی اوچسنر (90)

4105

بهداشت و درمان

8

سوپر مارکت‌های بزرگ شواگمن (91)

3900

مغازه‌های خواروبار

9*

ساوث سنترال بل (92)

3048

ارتباطات

10*

سیستم‌های فضایی مارتین ماریتا (93)

3000

مخزن خارجی شاتل فضایی



*شرکت در نئواورلئان دفتری ندارد.
+500 دفتر در نئواورلئان مستقر است.
منبع: کسب و کار شهر نئواورلئان، انجمن دانشکده نئواورلئان، انجمن خدمات عمرانی نئواورلئان

فورت‌ورث

استفاده از راهبردهای صنایع فرهنگی برای تقویت گردشگری و بازآفرینی شهری در فورت‌ورث تگزاس مصادیق بسیاری دارد (نگاه کنید به جدول 3)، این امر با نیروی محرکه یک خانواده – خانواده بث (94) – و با حمایت و بخشش‌های بسیاری از بنیادهای بانفوذ نظیر بنیاد ریچاردسون (95)، بنیاد برنت تندی (96) و بنیاد کارتر (97) پشتیبانی شد. تأثیر آنها را می‌توان با نقش کارآفرینان سلطنتی قرن نوزدهم در انگلستان و در بستر مدرن و ظهور موضوعات مهم مالکیت، قدرت و تأثیر شهر در فرآیند بازآفرینی شهری مقایسه کرد. این شهر، شهری است که از رشد اقتصاد آمریکا در اواخر دهه 1990 بدون سطوح محنت‌زدگی شهری واشنگتن و نیواورلئان منتفع می‌شود.

نتیجه‌گیری

در دهه 1990 رقابت بر سیاست شهری و سیاست توسعه اقتصادی در دو طرف اقیانوس اطلس غلبه دارد. برای ال‌گور منطقه نیازمند توانمندسازی و اجتماعات نیازمند سرمایه‌گذار شاید شفاف‌ترین نمونه‌های رویکرد جدید رییس جمهور کلینتون به بازسازی محلات، اشتغالزایی و تغییر زندگی باشد.

فرهنگ و گاوچران‌ها: شراکت فورت‌ورث

ما صراحتاً به شما نخواهیم گفت که به گاوچران‌هایمان افتخار نمی‌کنیم یا محل‌های تاریخی نگهداری دام، جایی که در آن باریکه‌های گوشت از سینی هم بزرگ‌تر بود با آوازهای روستایی ملایم در بیلی‌باب (98). این همان فورت‌ورث است.
نوزایی مرکز شهر فورت‌ورث یکی از تجارب موفق شهر مرکزی ایالات متحده در دهه 1990 است. این شهر به واسطه ناحیه تاریخی مرکز شهر و برپایه بازآفرینی شهری موفق میدان سان‌دنس (99) و بخش فرهنگی آن که به موزه‌های هنری دارای رتبه جهانی و بزرگ‌ترین موزه تاریخ و علم جنوب غرب می‌بالد، از صنایع فرهنگی و گردشگری به عنوان سکوی پرتاب بازآفرینی بهره می‌گیرد. موزه هنر کیم بل که توسط معمار معروف، لویی‌کان (100) طراحی شده، به عنوان بهترین موزه کوچک آمریکا معرفی شده است. محدوده تاریخی ملی نگهداری دام که مرکز مبادله دام در سال 1904 و میراث دام گاوچران‌های وحشی غرب را در بر می‌گیرد، تنها دو مایل از مرکز شهر فاصله دارد. در کنار ایستگاه نگهداری دام، بزرگترین تالار رقص غربی جهان را نیز در خود جای می‌دهد. محل نگهداری دام در دهه 1990 بسته شد و بازسازی صنعت دام بر مرکز شهر فورت ورث تأثیر گذاشت.
نوزایی مرکز شهر فورت ورث تحت سلطه خانواده بث است که به واسطه تغییر شکل فورت ورث بسیار اعتبار دارند. ماموریت آنها گردهم آوردن فعالیت‌های تجاری و مسکونی جدید در میدان و تضمین ایمنی شهروندان از طریق توسعه نیروی پلیس امنیت خصوصی بود تا در خیابان‌های شهر گشت‌زنی کنند و به طور موفقیت‌آمیزی جرم را کاهش دهند. در تمامی اوقات می‌توان پلیس‌های جوان را سوار بر دوچرخه در خیابان‌های شهر دید که هم برای ساکنین و هم گردشگران اطمینان حاصل می‌کند. دارایی و ثروت خانواده بث بر پایه نفت قرار دارد. سید بث (101) به عنوان رهبر بنگاه‌های برادران بث در دهه 1960 و 1970 از طریق توسعه دارایی و بازآفرینی فورت ورث تولید ثروت کرد. سید بث هتل واشنگتن و میدان‌سان دنس را ساخت؛ برادر او، اد ‌بث (102)، کاروان باشگاه‌های دریمزجاز، (103) آپارتمان‌های غرب میدان سان‌دنس و تئاتر فیلم را توسعه داد و توسعه تالار اجرای نمایش نانسی لی و پری‌بث به مبلغ 65 میلیون دلار را مدیریت کرد، این تالار در می 1998 با 2056 صندلی افتتاح شد. باب‌بث (104) مرکز پزشکی کودکان را ساخت و رییس صندوق اعتباری ملی حفاظت تاریخی است. لی‌بث (105)، جوان‌ترین پسر خانواده بث، برای احیاء باغ‌وحش فورت‌ورث تلاش کرد و در فهرست ثروتمندترین افراد جهان در مجله فوربس (106) در سال 1997 رتبه سی‌وهفتم را به دست آورد، ثروت خانواده بث حدود 6 میلیارد دلار برآورد می‌شود و همکاری آنها در بازآفرینی توسط بنیاد سید ریچاردسون تکمیل می‌شود، این بنیاد از خدمات آموزشی، سلامتی و خدمات انسانی و هنر در تگزاس پشتیبانی می‌کند.
اعضاء خانواده بث توانستند در سرتاسر جهان سرمایه‌گذاری کنند. اما خواست آنها شیوه معناداری از سرمایه‌گذاری در فورت‌ورث بوده است و اجتماع این موضوع را دریافته و از آنها تقدیر می‌کند.
مقیاس کمک بخش خصوصی به بازآفرینی اقتصادی که با تأمین مالیه بنیاد تکمیل شد، فرآیند بازآفرینی ایالات متحده در مقایسه با تأمین مالی کوچک مقیاس بنیاد در شهرهای بریتانیایی را آشکار می‌کند.
فورت‌ورث از رشد فزاینده شهرهای کوچک حاشیه مادرشهر بر پایه شهرهای لیک‌ساید (107)، لیک ورث (108)، رنو (109)، ریورآک (110)، ساگی‌ناو (111)، سانکتوری (112)، اسپرینگ‌تاون (113)، روستای وست‌ورث (114) وآزل (115) بهره می‌برد. اجتماعات وستپلکس‌آلیانس (116) بر پایه رشد کریدور و فرودگاه آلیانس که توسط روس پروت (117) توسعه یافته است، قرار دارد. یک مرکز ارتباطات و حمل‌ونقل جدید بر پایه سرمایه‌گذاری درونی عمده ایجاد شد: فدکس، اینتل، موتورلا، میتسوبشی و نوکیا، تعاونی تندی و بل، محلی برای مقر اصلی IBM و سانتافه برلینگتون که تحرک و تغییر باورنکردنی به آن بخشید که تگزاس در اواخر دهه 1990 با آن شناخته می‌شود. همه این‌ها در چهار مایلی شمال مرکز شهر فورت‌ورث به وقوع می‌پیوندند. این امر منجر به پیش‌بینی‌هایی می‌شود که فورت‌ورث بزرگتر از شهر مرکزی دالاس خواهد بود و به عنوان مرکز رشد مادرشهری عمده قرن بیست‌ویکم عمل خواهد کرد.
برنامه منطقه نیازمند توانمندسازی سه سال به طول انجامیده است تا عملیاتی شود و هنوز هم در سطح سیاسی تنها در شش شهر اصلی و با مقیاس کوچکتر در 95 اجتماع سرمایه‌گذار عملیاتی شده است. در حالی که سیاست منطقه نیازمند توانمندسازی به پیش می‌رفت و به سختی اجرا می‌شد، رییس جمهور دموکراتیک دریافت که دولتش از طریق کنگره جمهوری‌خواه محدود می‌شود و دستورالعمل پیشرو آن که در اوایل دهه 1990 برای سیاست شهری پیش‌بینی شده بود، ناپدید می‌شود. بودجه اداره مسکن و توسعه شهری (HUD) از 26 میلیارد دلار به 19 میلیون دلار کاهش یافته و این امر با انحطاط تدریجی دولت‌های مرکزی، تمرکززدایی رفاه و قطع سودها که موجب تهدید تعادل‌زدایی بیشتر محلات میانی پیرامون مرکز شهر و افراد فقیر کم درآمد و روبه‌زوال در دهه 1980 می‌گردد، همراه شده است. در طول سال‌های 1995 و 1996 کنگره جمهوری‌خواه و رئیس‌جمهور دموکراتیک بیشتر مسئولیت دولت‌های مرکزی برای نواحی نیازمند سیاست‌گذاری که به صورت سنتی توسط سطوح فدرال واشنگتن برنامه‌ریزی و اداره می‌شوند فشار وارد کردند. در سیستم فدرال بیمه درمانی و رفاه، حمل‌ونقل، آموزش شغلی، محیط زیست، کنگره جمهوری‌خواه و امروزه دولت‌های مرکزی جمهوری‌خواه هزینه‌ها را بیشتر بر دولت‌های محلی تحمیل می‌کنند. با کاهش برنامه‌های رفاه به ناچار شهرها رو به زوال خواهند گذاشت. افراد بدبین زیادی نسبت به سیاست شهری ایالات متحده وجود دارند که امروزه معتقدند توسعه برنامه‌های مداخله فدرال غیرممکن است. (می‌یر، 1995) در این شرایط فعالیت‌های اولیه محلی و منطقه‌ای در توسعه اقتصادی اجتماع و بازآفرینی اهمیت بیشتری می‌یابند. اما ماموریت شناخت موضوعات ساختاری عمده اصلاحات مالی نواحی مادرشهری و اصلاحات دولت محلی همچنان باقی می‌ماند.سیسنروس به عنوان رئیس اداره مسکن و توسعه شهری (HUD) به بحث در خصوص اصلاحات منطقه‌ای سیستم دولت محلی چندپاره ادامه می‌دهد که: منطقه‌گرایی افراد، شهرهای بدون دیوار، ما همه با هم هستیم، اینها جملاتی هستند که از او در اواسط دهه 1990 باقی مانده، او استدلال می‌کند که:
برای کسانی که امروزه در جستجوی فرصت هستند، مکه می‌بایست ناحیه مادرشهری کلان باشد – شهر مرکزی و به ویژه حومه‌های آن. تحقق رویای آمریکایی نیازمند در دسترس بودن کلیه منابع و فرصت‌های ناحیه مادرشهری برای ساکنین می‌باشد. تنها با تنوع، تعادل و پایداری می‌توان رکود و زوال محلات میانی پیرامون مرکز شهر را معکوس کرد. (سیسنروس، 1995)
اما به تازگی سیسنروس با اندروکومو (118) جایگزین شده است. نگرانی در مورد آینده فعالیت پیشگام برنامه مناطق نیازمند توانمندسازی وجود دارد و در ورای این نگرانی، بحران شهری ایالات متحده و آینده شهرهای آمریکایی نیازمند سازماندهی مجدد سیستم قدیمی دولت محلی است نه تکمیل یک منطقه. سیستم دولت محلی، شهرهای فقیر را درون مرزهایی ایزوله می‌کند که نمی‌تواند پایه مالیاتی برای توسعه خدمات موردنیاز بازآفرینی اجتماعات فراهم آورد. اجتماعات حومه سفیدپوست ثروتمند از شهرها استفاده می‌کنند اما بابت آنها چیزی نمی‌پردازند. نیاز به سازماندهی مجدد دولت محلی هرگز به این شدت نبوده است – شناخت واقعیت اقتصاد منطقه‌ای رقابتی مدرن و بازارهای نیروی کار، اجازه استفاده برابر از منابع مالی و شناخت موضوعات سیاست راهبردی دولت شهرها و مسائل مربوط به آن را نظیر برنامه‌ریزی حمل و نقل، پایداری زیست محیطی و کنترل آلودگی فراهم می‌آورد. اما به لحاظ سیاسی چنین سازماندهی مجددی در ایالات متحده در قرن بیست و یکم ناممکن به نظر می‌رسد. اطمینان کمی وجود دارد که دولت‌های مرکزی و محلی بتوانند برای دگرگونی مشکلات ساختاری شهرهای آمریکایی باهم کار کنند. این نگرانی وجود دارد که کلینتون مانع این سازماندهی شود و فعالیت‌های اولیه سیاست او برای ایجاد اثر عمده موردنیاز در سطح شهری با شکست روبرو شده است. اگرچه این شبهه می‌تواند وجود داشته باشد که اقتصاد شکوفا و رونق‌بخش، بدترین فشارهای شهری که در اواخر دهه 1990 ظاهر شدند را منحرف کرده است، این امر برخلاف پسرفتی است که فعالیت‌های اولیه توانمندسازی و برنامه‌های بازآفرینی شهری در دوران کلینتون نیاز به ارزیابی خواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها:

1. John shut
2. Hambleton and Taylor
3. Clark, wiewel, Bennigton and Geddes
4. Bill Clinton
5. Enterprising communities
6. NewOrlean
7. Fort Worth
8. Mahindge
9. O J Simpson
10. London Evening Standard
11. Edge cities
12. Garreau
13. Citistates
14. Delivery systems
15. Reagan
16. Bush
17. Barnes
18. Urban America
19. Model Cities
20. Washington – based Urban Institute
21. Jack F.Kemp
22. Thatcher
23. AL Gore
24. Housing and Urban Development
25. Henry Cisneros
26. Clark
27. Gore
28. Gramlich
29. Atlanta, Baltimore, Chicago, Detroit, New York and Philadelphia/Camden
30. Los Angeles and Cleveland
31. Supplemental Empowerment Zones
32. Gittell
33. Turner Broadcasting
34. Campbell Soup
35. Modares
36. Coast East
37. John Hopkins
38. Rudolph Guiliani
39. Yankee Stadium
40. Schulgasser
41. Meyer
42. self – help
43. Community Development Corporations
44. Training Partnership Act
45. Newark Community Corporation
46. Urban Poverty Programme of the Ford Foundation
47. Enterprise Institute
48. Brighton
49. Marshall Heights Community Development Organisation
50. mall
51. Anacostia
52. East River Park Shopping Centre
53. Swanstrom
54. Flynn
55. Deanwood
56. Burville
57. Minnesota Avenue
58. Benning Road
59. HomeSight
60. Fannie Mae
61. Home Purchase Assistance Program
62. Citizens Housing Development Corporation
63. Drake Place
64. Queens Stroll Place
65. Magnolia Gardens
66. Minnesota
67. Neslon Place
68. Kenilworth
69. Robert Wood Johnson Foundation
70. Fighting Back
71. Michaux
72. Superdome
73. Almonaster – Michoud Industrial District
74. Martin Marietta
75. Louisiana
76. Metrovision
77. Sidney Barthelemy
78. Moon walk
79. Mandeville
80. Audubon
81. Canal Street
82. Crescent City
83. Gras Mardi
84. Jazz Fest
85. StLouis
86. Salt Lake City
87. Orleans Parish
88. Avondale
89. Tulane
90. Ochsner
91. Schwegman
92. South Central Bell
93. Martin Marietta
94. Bass
95. Richardson Foundation
96. Burnett – Tandy Foundation
97. Carter Foundation
98. Billy Bob
99. Sundance
100. Louis I. Khan
101. Sid Bass
102. Ed Bass
103. Dreams Jazz
104. Bob Bass
105. Lee Bass
106. Forbes
107. Lakeside
108. Lake Worth
109. Reno
110. Riveroak
111. Saginaw
112. Sanctuary
113. Springtown
114. Westworth Village
115. Azle
116. Westplex Alliance
117. Ross Perot
118. Andrew Cuomo

منابع :
Bames, W.R. (1990) Urban policies and urban impacts after Regan, Urban Affairs Quarterly VoL 25, no. 562-573.
Bartheiemy, S.J. (1989) New Orleans Riverfront 2000 ‘Gateway to the Crescent City’, 20 December, Mayor’s briefing paper.
Blair, T. (1998) Leading the Way. A New Vision for Local Government, IPPR, London.
Blunkett, D. (1996) Opportunities to earn, Labour’s proposal to tackle long-term unemploy¬ment. Speech to CLES National Conference, November.
Center for Community Change (1996), Annual Report, CCC, Washington.
Cisneros, H.G. (1995) Regionalism: The New Geography of Opportunity, US Department of Housing and Urban Development, Washington, DC.
City of New Orleans (1992) A blueprint for economic revival. The Economic Development Strategic Plan for New Orleans, Mayor’s Strategic Planning Committee.
City of New Orleans (1994) A Statistical Chartbook 1960-1990, College of Urban and Public Affairs, University of New Orleans.
Clark, C. (1997a) The Mayor’s tool box, Local Economic Policy Unit, Southbank University paper, 1997.
Clark, G. (1997b) Transatlantic local lessons, Local Government Chronicle, 21 February. Community Enterprise Board (CEB) (1994) Building Communities Together: Empowerment Zones and Enterprise Communities Application Guide. US Department of Housing and Urban Development, Washington, DC.
Davis, M. (1995) Who killed LA? A political autopsy, New Left Review.
Drier, P. (1997) The new politics of housing: how to rebuild the constituency for a progressive federal housing policy, American Planning Association Journal, 5- 27.
Dustin, J. L. (1995) Decentralisation in an Interdependent World, Department of Affairs and Geography Wright State University, Ohio.
The Economist (1997) IS February.
Fort Worth Star-Tetegram (1998) Unveiling Bass Hall, 26 April.
Qarreau, J. (1997) Edge Gty: Life on the New Frontier, Doubleday, New York.
Gittell, M. (1996a) Expanding civic opportunity: the urban Empowerment Zones. Paper to the Annual Meeting of the Urban Affairs Association, New York City, 13-16 Match.
Gittell, M. (1996b) Community Empowerment and Empowerment Zones, Community Organ, isations as Stakeholders, Graduate School, City of New York.
Gore, A. (1996) White House Fact Sheet: Empowerment Zones and Enterprise Communities Graralich, E. (1993) The Enterprise Zone Provisions in HR 2264, Centre for CommuniJ Change, Washington, DC Harableton R. (1996) Empowerment Zones and UK urban policy: competing in the UTtJ regeneration game. Urban Affairs Association papers, March.
Hambleton, R. and Taylor, M. (eds) (1993) People In Cities. A Transatlantic Policy Exchan School for Advanced Urban Studies, University of Bristol.
Harrison, B. and Weiss, M. (1993) Building bridges: Community Development Corporatj and the world of employment training. Final report submitted to the Urban Poverty gramme of the Ford Foundation, Carnegie Mellon University, Pittsburgh, PA.
Lauria, M., Wheelan, R. and Young, A.A. (1993) Urban Revitalisation Strategies and Pi New Orleans 1970-1993, Working Paper 10, College of Urban and Public Affairs
University of New Orleans.
Lemann, N. (1994) The myth of community development. New York Times, 9 JanUa Logan, JJR. and Molotch, HJL (1987) Urban Fortunes: the Political Economy of PIq versify of California Press, Berkley.
Mahindge (1996)
Marshall Heights Community Development Organisation (MHCDO) (1994) Annual and briefing pack: personal interviews with Lloyd P. Smith, Executive Director Metro vision (1990) An Economic Development Agenda for the 21st Century Me Foundation Partnership, New Orleans.
Meyer, N.S. (1995) HUD"s first 30 years: big steps down a longer road, Cityscape Vo] September, Office of Policy Development and Research, HUD.
Modares, A. (1996) Borders to poverty. Empowerment Zones and the politics of iwJ ment. Urban Affairs Association Annual Meeting presentation, California State IT I sly, Los Angeles.
National League of Cities (NLC) (1993) ‘All In It Together" Cities, Suburbs and Local J omk Regions, a Research Report of the National League of Cities, Washington, DC National Mortgage News (19%) Homeownersbip initiative from Clinton, 26 February. Nelson, R.R, (1996) Convention Centers as Catalysts for Economic Development How the Rules are changing in the 1990s, University of Delaware, Delaware.
Pierce,N.R., Johnson,C.W. and Hall,J.S. (1993) CifiSfafes: How Urban Awericacwftd in a Competitive World, Seven Locks Press, Washington, DC.
Scfauigasser, D.M. (1995) Newark"s Experience with the Clinton Administration’s Urban Progmnmes, City of Newark, Newark, NJ. Stone, C.N. (1989) Regime Politics: Governing Atlanta 1984-1988, University Press of Kansas, Kansas.
Vaz, K. (1996) The Future of Urban Policy, City 2020, House of Commons, London.
The Washington Post (1994) editorial: It’s not about makeup. 8 March.
Washington, R.O. (1995) Revisiting the Concept of"Citizen Participation’- Implications from the New Orleans Empowerment Zone Planning Process: a Case Study. College of Urban and Public Affairs, University of New Orleans.
Wiewel, W., Bennington, J. and Geddes, M. (1992) Comparative local economic development: Britain and the United States, Focus issue of the Economic Development Quarterly, Vol. 6, no. 4, November.
Wolman, H. and Spitzley, D. (1996) The politics of local economic development, Economic Quarterly, Vol. 10, no. 2, May.

منبع مقاله :
رابرتز، پیتر؛ (1393)، بازآفرینی شهری یک کتاب راهنما، ترجمه محمدسعید ایزدی و پیروز حناچی، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول